at.appmanage19.ir

کد خبر: ۳۰۲۶۳۸
تاریخ انتشار : ۰۸ دی ۱۴۰۳ - ۱۹:۲۳

شخصیت شناسی منافقان از نظر قرآن

 
 
علی اکبر مرادخانی
جریان نفاق یکی از خطرناکترین جریان‌های درونی است که فتنه‌های آنان از دشمنان خارجی بدتر و کشنده‌تر است تا جایی که خدا در قرآن منافقان را از کافران بدتر و پست‌تر دانسته است؛ زیرا دورویی منافقان با ظاهری اسلامی و تفکری غیر اسلامی موجب می‌شود تا حتی اکثریت مردم ناتوان از شناخت آنها و گاه همراه و همگام با منافقان باشند و سست ایمان‌ها در خدمت این جریان قرار گیرند و در ساحات گوناگون عقیدتی و رفتاری با آنان همراهی بلکه همدلی داشته باشند.
اظهار اسلام در زبان و نهان کردن غیر اسلام در درون فراتر از ریاکاری است؛ زیرا منافقان با تظاهر به اسلام و داخل شدن در دین و شریعت همانند موش‌هایی هستند که از راهی وارد می‌شوند و از راه دیگر به هنگام خطر می‌گریزند و اصولا هیچ گاه حقیقتا وارد اسلام نمی‌شوند، بلکه تنها راهی برای‌گریز دارند تا ضمن بهره‌مندی از مواهب حضور در میان مردم و به ویژه نعمت امنیت و آرامش و آسایش دنیوی، در خدمت بینش کفرآمیز خود باشند.
بی‌گمان شخصیت شناسی منافقان از نظر روان شناسی اجتماعی بسیار مهم و اساسی است؛ زیرا از این طریق می‌توان به تحلیل منافقان در ساحات عقیدتی و رفتاری پرداخت که حقیقت شخصیت و شاکله آنان را به همراه بازتاب‌های ظاهری و رفتاری و کرداری تبیین می‌کند.
مقاله حاضرنگاهی گذرا به تحلیل شخصیتی منافقان از نگاه قرآن است.
***
بینش‌ها و منش‌های منافقان
بی‌گمان بنیان هر انسانی بینش و فلسفه‌های فکری و اعتقادی اوست. جهان‌بینی هر شخصی نقش اساسی در شکل‌گیری شاکله شخصیتی هر کسی دارد؛ زیرا فلسفه زندگی و در نهایت سبک زندگی او را شکل می‌دهد. بر اساس آموزه‌های قرآن، دست کم دو جهان‌بینی در میان انسان‌ها حاکمیت دارد که از آن به جهان‌بینی دینی و غیر دینی یاد می‌شود؛ در جهان‌بینی دینی، هستی به دو عالم غیب و شهود تقسیم می‌شود که عالم غیب همان ملکوت عالم شهادت و از اصالت برخوردار است و باید هدف زندگی انسان قرار گیرد. در این جهان‌بینی دینی، اموری چون خدا، عالم آخرت، فرشتگان، رسالت، حسابرسی اخروی، معاد و مانند آنها نقش بسیار پررنگی دارد تا جایی که اگر در مقام ارزشگذاری باشیم، باید آخرت را بر دنیا که عالم شهادت و مادی است ترجیح دهیم و با رجحان آخرت برنامه‌ریزی دنیوی خویش را تنظیم کنیم.
در مقابل، بر اساس جهان‌بینی غیر دینی، حقیقت و واقعیتی جز دنیا و عالم مشهود و محسوس وجود ندارد و عالم آخرت و غیب و مانند آنها تنها توهم و تخیلات پوچ و بیهوده و بی‌معنایی است که نباید اصلا به آن توجه داشت؛ بنابراین، سبک زندگی باید در راستای سعادت دنیوی باشد و هر کسی تلاش کند تا در این مدت کوتاه عمر خویش، آرامش و آسایش خود را تامین کند.
بر اساس آموزه‌های قرآن که تبیین‌گر جهان‌بینی دینی است، جهان‌بینی انسان باید بر اساس «علم» و دست کم «ظنون» معتبری باشد که نشانه‌هایی بر حقانیت آن وجود دارد.(بقره، آیات 45 و 46)
البته علم تنها در سایه تجربیات و مشاهدات حسی به دست نمی‌آید، بلکه علوم فراتر از این ابزارهای حسی از طریق «وحی»، «تعقل» و «شهود عرفانی» نیز به دست می‌آید. بنابراین، جهان‌بینی دینی که مؤمن بدان اعتقاد دارد بر اساس مجموعه‌ای از علوم عقلانی، وحیانی، مکاشفات عرفانی و در برخی از موارد ظنون معتبر شکل می‌گیرد؛ در حالی که جهان‌بینی غیر دینی بر اساس مشاهدات حسی و در بسیاری از مردم بر اساس ظنون غیر معتبر بلکه حتی شکیات به وجود می‌آید که هیچ دلیلی برای اثبات آن نیست؛ چنان‌که نفی عالم غیب از سوی کافران تنها براساس «شک» است و هیچ دلیل قطعی و برهان علمی بر نفی عالم غیب از جمله معاد ندارند.
منافقان هر چند که در ظاهر تظاهر به جهان‌بینی دینی می‌کنند، ولی در جرگه کافران هستند که جهان‌بینی آنان غیردینی است.
اما از نظر منش و رفتار‌، شاکله شخصیت آنان شخصیتی متزلزل با ملکات و مقومات شبیه کافران است. از نگاه قرآن، منش منافقان شامل خصوصیاتی چون: حرص و طمع‌ورزی(نساء، آیه 141 و 142)، سفاهت و سبک مغزی به جای تعقل(بقره، آیه 13؛ توبه، آیات 86 و 87)، تکبر و عزت دروغین(بقره، آیات 204 و 206)، فقدان حیات معنوی همچون چوب خشک
(منافقون، آیات 1 و 2)، فقدان تفقه و ژرف اندیشی(توبه، آیات 124 تا 127؛ حشر، آیات 11 تا 13)، سطحی‌نگری(همان)، بدزبانی(احزاب، آیات 18 و 19)، ترویجگری بدی‌ها و زشتی‌ها(توبه، آیه 67)، نیرنگ بازی و فریبکاری و خدعه‌گری(بقره، آیات 8 و 9)، فسق(توبه، آیات 53 و 67)، ظلم(نور، آیات 47 و 50)، طغیانگری(بقره، آیات 14 و 15)، سرگردانی(همان)، کتمان کاری
(آل عمران، آیه 167)، نهی از معروف(توبه، آیه 67)، بازدارندگی از نیکی‌ها و رفتارهای پسندیده اجتماعی(همان)، موعظه ناپذیری(بقره، آیات 8 و 11)، کوردلی(توبه، آیات 86 تا 93)، بسته شدن قلب و محرومیت از شناخت و درک حقایق الهی(منافقون، آیات 1 تا 3)، ترس شدید
(حشر، آیات 11 تا 13)، خود فراموشی(توبه، آیه 67)، عجب و خودبرتربینی
(حدید، آیات 13 و 14)، کینه ورزی
(محمد، آیه 29)، سوء ظن(فتح، آیه 6) و مانند آنها است.
شخصیت منافقان بر اساس بینش و جهان‌بینی سست و ناپایدار
(توبه، آیات 109 و 110) و بر پایه شک و تردید(همان) و به دور از تعقل و اندیشه عقلانی(حشر، آیات 11 تا 14) است؛ بنابراین، شاکله شخصیتی‌شان سست و ناپایدار و به تعبیر قرآن در حال نوسان همانند پاندول است. 
لذا از ثبات شخصیتی برخوردار نیستند تا ثبات رفتاری و کنشی و واکنشی داشته باشند. 
به سخن دیگر منافقان فاقد شناخت و اندیشه صحیح در بینش و نگرش‌ها هستند و به عنوان کور و کر و گنگ نه درکی درست از حقایق هستی دارند و نه در بیان حقیقت توانا.(بقره، آیات 8 تا 18؛ توبه، آیات 73 و 86 و 87 و 125 و 127)
رفتارها و واکنش‌های منافقان
گرایش‌ها و رفتارهای‌های منافقان بر اساس بینش و منش آنان شکل گرفته است؛ بنابراین انسان‌هایی با گرایش‌ها و‌گریزش‌ها و واکنش‌های کافران هستند؛ این افراد هر چند که تظاهر به اسلام می‌کنند، ولی در همه ساحات گوناگون بینشی، منشی همان منافقان هستند و اگر به سیمای باطنی آنان نگریسته شود، همان سیمای کافران را دارند.
از این رو، کسانی که دارای چشم بصیرت و چشم برزخی باشند، نوری در سیمای منافقان مشاهده نمی‌کنند که از آثار نور ایمان است؛ زیرا مؤمنان دارای نور ایمان هستند، در حالی که منافقان فاقد چنین نوری هستند و در قیامت خواهان نور گیری از مؤمنان می‌شوند.(حجرات، آیه 7؛ حدید، آیات 12 و 13) 
ویژگی‌های شخصیتی منافقان در رفتارهایی چون: کسالت در اعمال عبادی(نساء، آیات 142 و 143)، کمی یاد خدا(همان)، راحت طلبس
(توبه، آیات 86 و 87 و 93)، تبرّی از مؤمنان و تولّی نسبت به کفار (نساء، آیات 139 و 145 و 146)، مظلوم‌نمایی و نسبت دادن جرم و گناه خویش به دیگران
(نور، آیات 47 و 50)، قسم دروغ
(توبه، آیات 42 و 56 و 73 و 74 و 107)، قطع رابطه ولایی با مؤمنان
(نساء، آیه 139)، مخالفت با قضاوت و حاکمیت پیامبر و فرمان‌های ایشان
(نساء، آیات 60 و 61؛ نور، آیه 63)، موضع‌گیری منفی و تمسخر‌آمیز در برابر ارزش‌های دینی و آیات الهی
(توبه، آیه 144)، سوء ظن نسبت به حکم خدا و پیامبر(نور، آیات 47 تا 50)، اندیشه سودجویی(همان)، عصیان نسبت به خدا و پیامبر(همان)، ریاکاری
(بقره، آیات 204 و 264)،  دوگانگی در قول و فعل (آل عمران، آیه 167)، خوف از مردم به جای خوف از خدا(حشر، آیات 11 تا 13)، دوستی با دشمنان(مجادله، آیات 16 تا 22)، بازی با دین و ارزش‌های دینی
(توبه، آیات 64 و 65)، ترک انفاق (توبه، آیات 53 و 54 و 75 تا 77)، پذیرش ولایت طاغوت
(نساء، آیات 60 و 61)،  اعراض از ولایت مؤمنان
(نساء، آیات 138 و 139)،  ترک جهاد و هجرت (توبه، آیات 83 و 86؛ نساء، آیات 88 و 89)، مخالفت با سنت‌های الهی پیامبر (نساء، آیات 60 و 61)، خیانت (انفال، آیه 71)، رفاه طلبی
(توبه، آیات 42 و 93)، تزویرگری با استفاده از فصاحت و بلاغت در گفتار برای پیشبرد اهداف خود(بقره، آیه 204)، سوءاستفاده از شرایط جنگی(توبه، آیات 46 و 47)، شایعه‌سازی و شایعه پراکنی و ایجاد فضای رعب و جنگ روانی و جنگ شناختی
(آل عمران، آیات 173 تا 175؛ احزاب، آیات 58 تا 60) ظهور و بروز می‌کند.
بینش و منش منافقانه موجب می‌شود تا کنش‌ها و واکنش‌های آنان به گونه‌ای باشد که آنها را رسوا می‌نماید و از جرگه مؤمنان خارج می‌کند و به جرگه کافران وارد می‌سازد؛ زیرا اگر در زبان مدعی ایمان و اسلام هستند، ولی آثار بینش و منش باطنی و نفسانی آنان در سبک زندگی‌شان به خوبی روشن می‌شود و موجب رسوایی‌شان می‌گردد؛ زیرا از نظر قرآن، با نگاهی به منش و کنش و واکنش آنان می‌توان دریافت که آنان تا چه اندازه گرفتار انحطاط و سقوط هویتی و شخصیتی انسانی هستند و همانند کافران در جرگه «کالانعام بل هم اضل»؛ یعنی چارپایان و پست‌تر از آنها قرار می‌گیرند.(نساء، آیه 88؛ اعراف، آیه 179) تحیر و سرگردانی را می‌توان در منافقان مشاهده کرد که نمی‌توانند تصمیم قطعی بگیرند و عزم بر عملی داشته باشند، بلکه همواره در حال نوسان هستند. (بقره، آیات 8 و 15؛ نساء، آیات 142 و 143)
منافقان همواره تلاش می‌کنند تا خلافکاری‌های خود را بر پایه دروغ توجیه کنند(نساء، آیات 61 و 62) و در حالی که مدعی حق و عقلانیت‌گرایی و مانند آن هستند، به مخالفت با حق پرداخته و سفاهت رفتار مفسدانه خود را مصلحانه و عاقلانه بر می‌شمارند.
(بقره، آیات 8 تا 15) در حالی که خود را تحت ولایت خدا و پیامبر(ص) معرفی می‌کنند، تحت ولایت کافران می‌روند
(نساء، آیات 138 و 139)  و از داوری پیامبر(ص) و حکومت و حاکمیت او سرباز می‌زنند.(نساء، آیات 60 و 61؛ نور، آیات 47 و 48) 
از نظر رفتاری نه تنها بخل می‌ورزند و از انفاق رویگردان هستند و حتی مانع انفاق مؤمنان به دیگران می‌شوند، بلکه در ساحت اجتماعی به خویشان خویش نیز رحم نمی‌کنند و به جای صله رحم، رابطه خویشاوندی را قطع می‌کنند و در زمین افساد می‌نمایند.(محمد، آیات 20 تا 22)
اگر هم دست به کارهای به ظاهر عبادی چون نماز و انفاق می‌زنند، نمازشان برپایه کسالت و انفاقشان همراه با ناخشنودی و اکراه است.(توبه، آیه 54) این‌گونه است که کم توجه به خدا و ذکر‌الله هستند و مانند مؤمنان ذکر «کثیر» ندارند.(همان، نساء، آیه 142)
منافقان به دروغ ادعای آمادگی نظامی(توبه، آیه 83)، احسان و خیرخواهی(نساء، آیات 61 و 62)، اصلاح‌طلبی(بقره، آیات 11 و 12)، ایمان به خدا و پیامبر و قیامت و کتب آسمانی(نور، آیات 47 و 48؛ منافقون، آیه 8؛ بقره، آیه 8؛ نساء، آیات 60 و 61) و مانند آنها دارند و اصولا روشنفکری و عقلانیت و صلاح خواهی(بقره، آیات 8 تا 13)، صلح‌طلبی(نساء، آیات 60 و 61) و بسیاری از مسائلی که مطرح می‌کنند همگی چیزی جز ادعای دروغین نیست. پس از نظر قرآن، منافقان کافرانی بی‌اعتقاد به خدا و قیامت و رسالت و پیامبر و مانند آن هستند و در همه این امور تنها ادعای دروغین دارند.(توبه، آیات 45 و 49)
اصولا ارزشگذاری منافقان براساس ارزشگذاری غلط و باطل است
(نساء، آیات 72 و 73) از این رو گرفتار نوعی وارونگی در کنش‌ها و واکنش‌ها هستند که بر خلاف حق و حقیقت است؛ آنان خریداران گمراهی در برابر هدایت
(بقره، آیات 8 و 16) هستند و شهادت در راه خدا را همان مرگ و نیستی می‌دانند(آل عمران، آیات 167 تا 169) و انفاق و احسان را عین هدر رفت مال می‌شمارند و این‌گونه است که ارزشگذاری‌های نادرست و غلط دارند.
گرایش‌های استکباری در رفتار اجتماعی یا مستبدانه نسبت به مردم
(بقره، آیات 202 تا 206)، آزاررسانی به مؤمنان و طمع جنسی یا اذیت و آزار دختران و همسران پیامبر
(احزاب، آیات 19 و 58 تا 60)، اختلاف‌افکنی در میان مؤمنان(توبه، آیه 107)، استهزاء نسبت به زکات و تمسخر و بذله گویی نسبت به پیامبر، مؤمنان و تمسخر ایشان(توبه، آیات 64 و 65 و 79؛ مجادله، آیه 8)، انتقامجویی نسبت به اهل ایمان(توبه، آیه 74)، ترویج کفر
(توبه، آیه 107)، آسیب رسانی به مؤمنان و امت اسلام(همان)، عزت جویی در سایه کفر و ولایت کافران(نساء، آیه 139)، تلاش برای منافع مادی دنیوی در همه احوال
(نساء، آیه 141)، جدال و‌ستیز با مسلمانان(بقره، آیه 204)، جاسوسی علیه مسلمانان (توبه، آیات 47 و 49؛ مائده، آیه 41)، ورود در باطل
(توبه، آیات 68 و 69)، دنیاطلبی(همان)، گرایش به مغضوبان(مجادله، آیات 14 و 19)، همراهی با حزب شیطان(همان)، خوف از مرگ(بقره، آیات 8 تا 10 و 19)، عهدشکنی(توبه، آیات 73 تا 76)، فتنه انگیزی و اخلال در فرآیند نظم و انتظام اجتماعی و اغتشاش و آشوب‌طلبی
(توبه، آیات 45 تا 48؛ نساء، آیات 88 تا 91)، تعرض جنسی به زنان مؤمن
(احزاب، آیات 58 تا 61) و مانند آنها بازتابی از همان بینش‌ها و و گرایش‌های منافقان است که بر اساس ارزشگذاری غلط و نادرست و باطل است.